امیر پرهام امیر پرهام ، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 1 روز سن داره

ʚϊɞ ღ ʚϊɞ امیر پرهام و پرنیا ʚϊɞ ღ ʚϊɞ

26- اولین پیاده روی

دیروز بعد از ظهر امیر پرهام جون رو برای پیاده روی بیرون بردم . خودمون دوتائی  این اولین باری بود که امیر پرهام جون با پای خودش توی کوچه قدم می زد . خیلی آروم بود و با دقت و علاقه راه می رفت . گاهی هم به چیزهایی که روی زمین بود کنجکاو می شد و می خواست برداره . وقتی می گفتم که اینها آلوده و کثیف اند و نباید از زمین برداری ، خیلی قشنگ گوش می کرد . از اونجایی که پرهام جون عاشق آب و حمومه ، به جوی ها دقت می کرد و وقتی آب داشتند می ایستاد و نگاه می کرد . پرهام جون به گل هم خیلی علاقه داره و همسایه که گل و کاج کوچیک کاشته بود ، می رفت جلو و نگاه می کرد بدون اینکه دست بزنه . خلاصه کلی ذوق کرد و خندید . امروز هم بیرون بردمش . اینبار هم خیل...
23 اسفند 1391

25- دومین جشن تولد یکسالگی

دومین جشن تولد در رو جمعه سیزدهم بهمن ماه 1391 بابا و مامان امیر پرهام جون ، یه جشن تولد دیگه خونهء مادرِ مامان امیر پرهام جون گرفتند. کیکش رو من و مامانش و امیر پرهام جون رفتیم و سفارش دادیم . بابا و مادر جون هم رفتند میوه و وسایل نهار گرفتند و شب جمعه و روز جمعه هم مادر جون و مامانش نهار رو درست کردند و آخر سر صبح جمعه به خونه عزیز که مادر بزرگ پرهام جون هست بردند. سه تا خاله هاش و دوتا دائی هاش، در جشن بودند . که صد هزار و خُرده ای تومان بهش کادو دادند. آخه چرا کادو نگرفتند؟  خُب این پولها رو مامان و بابا بر می دارند دیگه نمی دن. ولی اگه اسباب بازی یا لباس یا یه کادوئی بود اونوقت هم عکسش اینجا بود و یادگاری می موند و هم با...
23 اسفند 1391
1